چرخاب. چرخ چاه. چرخ دلو. چرخ جر. چرخی که یک یا چنددلو پرآب را از چاه برکشد. نوعی چرخ چاه که بر سر چاه آب نصب کنند و آنرا بوسیلۀ چند مرد زورمند یا بوسیلۀ اسب و شتر و گاو بحرکت آورند و یک یا چند دلو بزرگ پرآب را از چاه بالا کشند. نوعی چرخ مخصوص آب کشیدن از چاه که چند دلو آب را بدان بندند و آن را بوسیلۀ آدمی یا اسب و شتر و گاو بحرکت آورند تا دلوهای پرآب را از چاه بالا آورد و دلوهای خالی را بدرون چاه فرستد. رجوع به چرخ چاه و چرخ دلو و چرخ جر شود
چرخاب. چرخ چاه. چرخ دلو. چرخ جر. چرخی که یک یا چنددلو پرآب را از چاه برکشد. نوعی چرخ چاه که بر سر چاه آب نصب کنند و آنرا بوسیلۀ چند مرد زورمند یا بوسیلۀ اسب و شتر و گاو بحرکت آورند و یک یا چند دلو بزرگ پرآب را از چاه بالا کشند. نوعی چرخ مخصوص آب کشیدن از چاه که چند دلو آب را بدان بندند و آن را بوسیلۀ آدمی یا اسب و شتر و گاو بحرکت آورند تا دلوهای پرآب را از چاه بالا آورد و دلوهای خالی را بدرون چاه فرستد. رجوع به چرخ چاه و چرخ دلو و چرخ جر شود
کنایه از آسمان است. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). آسمان. (ناظم الاطباء). چرخ. چرخ دوار. چرخ گردنده: فغان زین چرخ دولابی که هر روز به چاهی افکند ماه دل افروز. جامی (از انجمن آرا). ، بخت ناپایدار. (ناظم الاطباء). رجوع به چرخ دوار شود
کنایه از آسمان است. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). آسمان. (ناظم الاطباء). چرخ. چرخ دوار. چرخ گردنده: فغان زین چرخ دولابی که هر روز به چاهی افکند ماه دل افروز. جامی (از انجمن آرا). ، بخت ناپایدار. (ناظم الاطباء). رجوع به چرخ دوار شود
آسمان. (ناظم الاطباء). کنایه از آسمان و فلک. چرخ. چرخ گردنده. چرخ گردان: بدل از مکر و از حسد دورند حاصل دهر و چرخ دوارند. ناصرخسرو. رجوع به چرخ دولابی شود. ، بخت ناپایدار. (ناظم الاطباء). کنایه از بخت و اقبال، که بی ثبات و ناپایدار است
آسمان. (ناظم الاطباء). کنایه از آسمان و فلک. چرخ. چرخ گردنده. چرخ گردان: بدل از مکر و از حسد دورند حاصل دهر و چرخ دوارند. ناصرخسرو. رجوع به چرخ دولابی شود. ، بخت ناپایدار. (ناظم الاطباء). کنایه از بخت و اقبال، که بی ثبات و ناپایدار است